استراتژی در گسترده ترین معنای خود، ابزاری است که افراد یا سازمان ها از طریق آن به اهداف خود دست پیدا می کنند. وجه مشترک تمام تعاریف پیراموان استراتژی آن است که استراتژی بر دستیابی به اهداف خاص تمرکز دارد و شامل تخصیص منابع است؛ و اینکه استراتژی، چند تصمیم، اقدام سازگار، درست یا منسجم را نشان می دهد که بیانگر مسیر ما برای رسیدن به موفقیت است. برنامه ریزی و پیاده سازی استراتژی، بزرگترین کار هر فرد و سازمان است؛ در زمان مرگ و زندگی، مسیر بقا یا انقراض همراه سازمان است و نمی توان بررسی آن را نادیده گرفت. این را باید بخاطر داشت برای دستیابی به هدفی بزرگ به یک استراتژی هوشمندانه نیاز خواهید داشت تا بتوانید همواره در بازار رقابت کنید و از رقبای خود جلوتر باشید.
به نظر می رسد اگرچه افراد موفق ممكن است برنامه استراتژیک دقیقی نداشته باشند اما آن ها درباره آنچه می خواهند و نحوه دستیابی به آن، ایده های روشنی دارند. هرچه محیط، متلاطم تر باشد، استراتژی باید دارای انعطاف پذیری و پاسخگویی بیشتری باشد. اما دقیقاً در این شرایط است که استراتژی به جای بی اهمیت شدن، اهمیت بیشتری پیدا می کند. وقتی بنگاه ها با تهدیدات پیش بینی نشده ای مواجه باشند و فرصت های جدید به طور مستمر ظاهر شود، استراتژی به قطب نمایی تبدیل می شود که می تواند بنگاه را از میان دریاهای طوفانی هدایت کند.
اگر بخواهیم تشریح کنیم که در مدیریت کسب و کار، تعریف استراتژی چیست، باید اعلام کنیم که استراتژی تعیین اهداف اساسی و بلندمدت یک سازمان و گزینش اقدامات و تخصیص منابع لازم برای دستیابی به این اهداف است. استراتژی برنامه های مقیاس بزرگ و آینده نگر برای تعامل با محیط رقابتی به منظور بهینه کردن دستیابی به هدف های سازمان و به عبارتی برنامه بازی مؤسسه می باشد، که اگر چه همه نیازهای انسانی، مالی و مواد در آینده را به تفصیل بیان نمی کند؛ ولی چارچوبی برای تصمیم گیری فراهم می سازد و آگاهی شرکت در باره نحوه رقابت در برابر کی، کِی، کجا و برای چه را نشان می دهد.
استراتژی در اصطلاح عام، برنامه و دور نمایی از اهداف آینده است که یک موجودیت درجهت نیل به اهداف خود، آن استراتژی را تدوین و پیگیری می کند. اما در علم مدیریت، تدوین استراتژی همانا یکی از وظایف خطیر مدیریتی است که مبنای تصمیم گیری های حیاتی مدیران برای حفظ بقای سازمان و فعالیت آن می باشند.
مفهوم استراتژی بطور کلی در مورد دستیابی به موفقیت است. اهمیت نگرش و تفکر استراتژیک و داشتن استراتژی می تواند تحولی شگرف در کسب و کاری پدید آورد. از همین رو، استراتژی برای موفقیت سازمان ها و افراد مهم است و امری ضروری به شمار می آید. ما استراتژی را از برنامه ریزی متمایز می کنیم. استراتژی، یک طرح یا برنامه دقیق از دستورالعمل ها نیست؛ بلکه یک زمینه یکدست کننده است که به اقدامات و تصمیمات یک فرد یا یک سازمان انسجام و جهت می بخشد.
چهار رکن اصلی بیانیه استراتژی چیست؟
بیانیه مأموریت Mission Statement ، هدف شخصی یا سازمانی را توضیح می دهد؛ این بیانیه، “فلسفه وجودی ما” را بررسی می کند و توضیح می دهد که چرا شرکت پا به عرصه رقابت گذاشته است. بیانیه مأموریت علاوه بر توجه به منظور و مقصود سازمان، اهداف عمده آن را نیز ترسیم میکند. این بیانیه بر روی اقداماتی تمرکز دارد که در کوتاهمدت باید انجام شود تا چشمانداز بلندمدت سازمان محقق گردد؛ بنابراین برای بیانیه چشمانداز باید به این سؤال پاسخ بدهید: در ۵ سال آینده میخواهیم به کجا برسیم؟» و برای بیانیه مأموریت به این سؤالات پاسخ میدهید:چهکار میکنیم؟ چطور آن کار را انجام میدهیم؟ آن کار را برای چه کسی انجام میدهیم؟ چه ارزشی ایجاد میکنیم؟
بیانیه اصول یا ارزش ها (Statement of Principle) بیان می کند که “ما به چه چیزی اعتقاد داریم و چگونه رفتار خواهیم کرد”. اصول و ارزش ها از منظر سازمان یا کسب و کار چه چیزی تعریف می شود و کدام دستاوردها برای شرکت ارزش آفرینی می کند.
بیانیه چشم انداز (Vision Statement)، پیش بینی می کند که “می خواهیم به کجا برسیم”. چشم انداز تعیین می کند که دورنمای مسیر ما چگونه تصور خواهد شد و تا چندسال آتی به کدام نقطه خواهیم رسید.بیانیه چشمانداز می تواند جهت کسبوکار و مقاصد آن در میانمدت و بلندمدت را تعیین کند و به عبارتی اهداف و ارزشهای سازمان را شرح میدهد. اینکه در ابتدا این مرحله را باید انجام بدهید یا مرحله سوم که تعیین مآموریت سازمانی است، مورد مناقشه است؛ اما در عمل میتوانید هر دو را بهطور همزمان به انجام برسانید.
بیانیه استراتژی، برنامه بازی رقابتی شرکت را بیان می کند که معمولاً از بیانیه اهداف، دامنه کسب و کار و مزیت تشکیل می شود. استراتژی ما دقیقا مسیر رسیدن به دورنمای مورد انتظار ترسیم می کند و چگونگی رسیدن به آن را تشریح می کند.
بررسی بیانیه های استراتژی با تصمیمات و رفتارهای واقعی برای رفع شکاف بین شعار و واقعیت، ضروری است. برای بررسی واقعیت در مقابل عبارات پرآب وتاب و کلیشه ای چشم انداز و مأموریت، پرسیدن سوالات زیر مفید است:• شرکت، پول خود را در کجا سرمایه گذاری می کند؟ توضیحات بیانیه های مالی، تفکیک دقیق هزینه های سرمایه را بر اساس منطقه و بر اساس بخش تجاری ارائه می کند. داشتن یک بودجه بندی مالی دقیق و شفاف می تواند دستیابی به اهداف را بیش از پیش ممکن سازد.• شرکت در حال توسعه چه تکنولوژی هایی است؟ شناسایی حق اختراعات ثبت شده شرکت (با استفاده از پایگاه داده های آنلاین ادارات حق اختراع آمریکا و اروپا) نشان می دهد که مسیر تکنولوژیکی در حال پیگیری است.• چه محصولات جدیدی ارائه شده است، چه پروژه های سرمایه گذاری آغاز شده است و چه مدیران ارشدی استخدام شده اند؟ این تصمیمات استراتژیک معمولاً در رسانه ها اعلام می شود.جهت شناسایی استراتژی درست، باید این نکته را بدانیم که از منابع مختلف اطلاعاتی به منظور ایجاد تصویری کلی از آنچه شرکت بیان می کند و آنچه در حقیقت انجام می دهد ضروری است.
بزرگترین تهدیدی که در برابر استراتژی وجود دارد، عدم تمایل به رشد و توسعه است و هر گونه مصالحه ای که دراین خصوص انجام میشود، در رشد محدودیت ایجاد میکنند و نمی گذارد استراتژی ها به درستی اجرا شوند و ارزش ایجاد کنند.وقتی استراتژی ها شفاف، واضح و روشن تبیین می شوند و با تمرکز لازم در مرحله اجرا قرار می گیرند، می توان انتظار داشت که اثربخشی قابل قبول را داشته باشند. در غیر این صورت گرفتن نتیجه مطلوب برای سازمان به امری چالش برانگیز تبدیل خواهد شد.
فرآیند تدوین استراتژی چیست؟
استراتژی را به روشهای مختلفی میتوان تنظیم و تدوین کرد. ما در اینجا به یک فرآیند ساده شش مرحلهای برای تهیه استراتژی اشاره میکنیم که به کمک آن میتوانید یک استراتژی استاندارد و مؤثر را تدوین کنید. این مراحل به عنوان وجه اشتراکی از کلیه دیدگاههای موجود نسبت به تدوین استراتژی بدست آمده است که می تواند بسیار راهگشا باشد و سازمان ها را در رسیدن به اهدافشان یاری نماید..
جمع آوری اطلاعات از داخل و خارج سازمان
برای اینکه بدانید که به کجا باید بروید، ابتدا باید از موقعیتی که در آن قرار دارید آگاه باشید؛ بنابراین قبل از اینکه به آینده نگاه کنید لازم است که عملکرد گذشته یا موقعیت کنونی را به زیر ذره بین ببرید. به تک تک بخشها نگاه کنید و ببینید که در کجا عملکرد مطلوبی داشتهاید، کجا میتوانستید بهتر باشید و چه فرصتهایی وجود دارد. برای تشخیص نقاط قوت و ضعف باید به داخل و برای شناسایی فرصتها و تهدیدها باید به خارج از کسبوکار نگاه کنید. مهمترین بخش از این فرآیند استفاده از ابزارها و افراد مناسب است تا بتوانید بهترین و متناسبترین اطلاعات را گردآوری کنید. تجزیه و تحلیل سازمان تکنیک های مخصوص به خود را دارد که باید بطور جداگانه بررسی شوند.
تعیین اهداف استراتژیک
هدف از این مرحله، تعیین مجموعهای از اهداف بلند برای همه نواحی کسبوکار است که با عنوان «اهداف استراتژیک» از آنها یاد میکنیم. این اهداف باید اولویتها را نشان بدهند و چراغ راهنمای برنامههایی باشند که تحقق چشمانداز و مأموریت شرکت را تضمین میکند. با نگاهی به مروری که در مرحله اول داشتهاید میتوانید نقاط قوت و ضعف را دراهدافتان لحاظ کنید. دقت داشته باشید که اهداف شما باید دقیق، قابل سنجش، تحقق پذیر، واقع بینانه و زمان بندی شده باشند. بهعلاوه، باید مواردی مانند شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) و عوامل کلیدی موفقیت، تخصیص منابع و بودجهبندی را نیز مد نظر قرار بدهید.